فرای همه
حرف و حدیثها و حتی نقدها و حمایتهایی که از مدیریت اسبق گزینش دانشگاه میشد و
حتی فارغ از اهمیت گزینش به لحاظ مدخل نیروها و سرمایههای دانشگاه (که خود قصه
مفصلی است و مجالی دیگر میطلبد!)، آنچه سبب شد تا دانشجویان نسبت به آن، بیش از
هر اتفاق دیگری حساسیت نشان داده و در تاریخ دانشگاه از آن به عنوان یک غائله یاد
کنند، بیشتر نحوه برخورد مسؤولان رده بالای دانشگاه با دانشجویان بود. (1) در متن
آن جریان پر بود از سؤالات و ابهامات و حرفها و شایعات که هیچکدام از مسؤولین
(مرتبط و غیر مرتبط با موضوع، از دکتر همایون (معاون آموزشی وقت) گرفته که برای
مناظره با آقای هاشمی گلپایگانی از سوی دانشجویان دعوت شد تا حجتالاسلام میرلوحی)،
به تشخیص خود یا به امر دیگران! حاضر به توضیح در اینباره نشدند و این خود، نهتنها
به آرام شدن و شفافیت فضا کمکی نکرد، بلکه روند متشنج میان دانشگاه را شدت بخشید.
از آن جمله، نحوه برخورد و مواضع دکتر سعید مهدویکنی بود که در آن زمان مایه بسی شگفتی
در میان دانشجویان شد.
ایشان که
از یک سو به لحاظ مسؤولیتی که در هسته مرکزی گزینش (2) داشته و نیز مسؤولیت ایشان
در حوزه ریاست دانشگاه و از سوی دیگر به واسطه نزدیکی شخصی با حضرت آیتالله میتوانست
کمک شایانی به روشنشدن ابهامات کند، نهتنها با «غبارآلود و فتنهگون» خواندن فضا
از توضیح و پاسخگویی طفره رفت، بلکه از اساس این اتفاق را یک امر ساده درون
سازمانی خواند، با این عنوان که این مسئله، عزل و نصب ساده یک مدیر در یک سازمان
است و هیچ ارتباطی به دانشجویان ندارد و دانشجویان را تنها محق به اظهار نظر و
انتقاد در مسائل آموزشی و کیفیت غذا دانست!
حتی در
برخی موارد که بحثهای طولانی با دانشجویانی که ایشان را در محراب مسجد احاطه کرده
بودند، بالا میگرفت و در پاسخ به هجمه انتقادات از اتفاقات و جریانات گرفته تا
عدم پاسخگویی مسؤولان، شخصیت و حرمت حضرت آیتالله را به پیش کشیده (3) و در جدالی
احسن! و با لحنی نامتعارف بیان میداشت که: «کسی که برای شما دعوتنامه نفرستاده
بود!»، «همین که شما اینجا هستید، به برکت وجود آیتالله مهدویکنی است»! و...
سخنانی که تا آن زمان شاید کمتر کسی از امام جماعت متقی و با اخلاق دانشگاه امام
صادق علیهالسلام شنیده بود!
پینوشت:
1. اساسا
این اتفاق تنها بهانه و جرقهای شد برای شعلهور شدن انتقادات متعددی که دانشجویان
در زمینههای مختلف به مدیریت دانشگاه داشتند، به گونهای که پس از گذشت مدتی
اندک، دغدغهها و مطالبات دانشجویان، نهتنها از مصداق گزینش و عزل و نصب یک شخص
عبور کرد که بیشتر متوجه فضای کلی مدیریت دانشگاه و مسئله عدم پاسخگویی مسؤولان و
نیز روند حذف و مقابله با جریان ارزشی و انقلابی در دانشگاه شد، روندی که عزل آقای
هاشمی گلپایگانی تنها آن جریان را علنی کرد!
2. دکتر
سعید مهدویکنی، ریاست یک نهاد بالادستی اداره گزینش با عنوان هسته مرکزی گزینش را
برعهده داشته و دارد، به گونهای مجوز ورود هر دانشجو پس از طی مراحل متعدد گزینش
در نهایت تحت نظارت ایشان صادر میشود. جالبتر آن که در حکم آقای زهیر انصاریان
به سمت مدیر اداره گزینش در آن زمان، تأکید قابل توجهی به همکاری و هماهنگی بیشتر
از پیش با رئیس هسته مرکزی گزینش تصریح میشود!
3. تاکتیکی که بارها و بارها از سوی مسؤولان قدیم و
جدید برای شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیت و پاسخگویی به دانشجویان مطرح میشده
است تا از این طریق پس از هر تصمیم اشتباه و حساسیت برانگیزی خود را در پشت شخصیت
بزرگواری چون حضرت آیتالله مخفی کنند که البته در مواردی هم حضرت آیتالله آن
فریبکاریها را با موضع صریح خود خنثی میکردند.