آنچه شاید موجب بدبینی مرحوم حضرت آیتالله به آقای هاشمی گلپایگانی (به گفته خود ایشان) شد، ایجاد فضایی مسموم و البته یکطرفه! با این ادعا بود که وی به دنبال آن است که برای خود در دانشگاه باند و گروه و تشکیلات راه بیاندازد! تا جایی که (مطابق شنیدهها) اینطور وانمود کرده بودند که آقای هاشمی گلپایگانی تهدید کرده است که در صورت برکناری، 500 نفر آدم میآورد جلوی دفتر آیتالله!
اینگونه شد که به تعبیری ترس از یک توطئه خیالی، خود سبب توطئهای بزرگتر و اینبار واقعی میشود! این در حالی بود که (باز به گفته اطرافیان و خود آقای هاشمی گلپایگانی در آن زمان) به هر دلیلی! جلسه و دیداری میان آقای هاشمی گلپایگانی و حضرت آیتالله در این رابطه و شفاف شدن موضوع انجام نمیگیرد و این خبررسانیهای خلاف و ابراز نگرانیهای یکسویه به حضرت آیتالله سبب تصمیمی اینچنین میشود؛ تصمیمی که البته حضرت آیتالله به حق در آن فضا میگیرد. (1)
نقد و نظر!
آنچه در این میان لازم است مورد مداقه قرار گیرد هراس عدهای از گسترش تفکرایات نوگرایانه انقلابی و ارزشی است. بدون شک خیلیها چه در میان اساتید و چه در میان مدیران، از ایجاد تحول گریزان بوده و هستند. حال این هراس میتواند ناشی از جمودهای فکری و پایبندی و تعصبهای نابجا به روشهای سنتی و تقلیلگرا باشد، به گونهای که هیچ طریق نو و دیگری را قبول نداشته و افق دید خود را تنها منحصر در همان چیزی میدانند که خود آن را پیموده و قبول دارند؛ یا این هراس از بیحوصلگیها و تحرک گریزیهایی ناشی میشود که لازمه ایجاد هر تحولی است.
در این میان، این نوع برخورد با ایدههای نو آن روی خوب سکه است، اما روی بد سکه غرضورزیها و خصومتهایی است که گویا خواسته یا ناخواسته پای هواهای نفسانی را به میان کشانده و برخی حسادتهای پنهان مانع از آن شود که تحولی در جهت صلاح صورت گیرد؛ چرا که ممکن است محبوبیت و جایگاه آن شخص یا اشخاص بر ایشان غلبه کند.
پینوشت:
1. بهانهای که بیشتر دستمایه و زمینهساز این اتفاق قرار میگیرد، ماجرای پایاننامه یکی از افرادی است که آقای هاشمی گلپایگانی برای جذب هیأت علمی گروه معارف اسلامی معرفی کرده است. فردی که چند سال از ورودش به مقطع دکتری دانشگاه میگذشت، حال باید پاسخگوی کیفیت پایاننامه کارشناسی ارشدش میبود، با این ادعا که اغلب محتوای پایاننامه، کپیبرداری است. این در حالی است که اگر اتهامی هم وارد میبود، باید به اساتید راهنما و داور و مسؤولین دانشکده و معاونت آموزشی در آن زمان باشد! با این همه علاوه بر هتک آبروی آن دانشجو، انتقادات و اتهامات مسؤولین به طور اعجابآوری به آقای هاشمی گلپایگانی (به عنوان کسی که هیچ نقشی در روند تصویب و تأیید پایاننامه او نداشته) نشانه میرود، چرا که فرد مزبور یکی از افرادی بوده است که آقای هاشمی گلپایگانی وی را به عنوان مسؤول یکی از دروس برای جذب هیأت علمی گروه معارف اسلامی معرفی کرده است!