از جمله انحرافات قابل ملاحظه و علل اصلی روند رو به افول دانشگاه طی سالیان اخیر را باید در روند حذف مدیران و نیروهای ارزشی آن جستجو کرد. روندی که با تغییر مدیریت گزینش به یکباره آغاز شد و به دنبال آن دامن دیگر قسمتها را نیز گرفت. اوایل سال تحصیلی 1389 بود که به یکباره و در عین ناباوری همگان، آقای سیدمحمدصالح هاشمی گلپایگانی از مدیریت گزینش دانشگاه عزل میشود، بدون آن که حتی کلمهای دلیل و منطق در پاسخ به حیرت و شگفتی دانشجویان در اینباره ذکر گردد. این در حالی بود که هنوز یک سال از اعتماد مجدد حضرت آیتالله به ایشان و انتصاب وی به سمت مدیریت گروه معارف اسلامی (با حفظ سمت مدیریت اداره گزینش دانشگاه و مسؤولیت دبیرخانه بینش مطهر) نمی گذشت. از این رو این شگفتی در نزد دانشجویان، اساتید و حتی برخی مدیران دانشگاه (1) دوچندان میشد تا جایی که این اتفاق به ظاهر ساده (عزل و نصب یک مدیر) تبدیل به یک غائله شد... (2)
پینوشت:
1. جناب حاج آقای مباشری (معاون دانشجویی) در جمع دانشجویان با اظهار شگفتی از این خبر گفتند (نقل به مضمون): چرا به جای این سید، منِ پیرمرد را عوض نمیکنید؟
2. بدون شک عزل و نصب یک مدیر در یک مجموعه برعهده و از حقوق شخص ریاست آن مجموعه است، لکن آنچه سبب حساسیت تغییر مدیریت اداره گزینش میشد، از یک سو اهمیت بسیار زیاد آن قسمت از دانشگاه و از سوی دیگر، به گوش رسیدن زمزمههای شکلگیری جریانی بود که طی آن میبایست نهادها و نیروهای ارزشی دانشگاه از ریشه قطع گردد و یا محدود و محصور و تحت کنترل درمیآمد!