میراث دانشگاه

ان الارض یرثها عبادی الصالحون

میراث دانشگاه

ان الارض یرثها عبادی الصالحون

میراث دانشگاه

این‌جا، محلی است برای طرح دغدغه‌هایی برای یک میراث گرانبها. میراثی که تنی چند از یاوران انقلاب آن را بنیان گذاردند و هم‌اکنون با عروج حضرت آیت‌الله مهدوی‌کنی به امثال چون مایی رسیده است. و اکنون ما هستیم و آینده سنگری مقدس به نام دانشگاه امام صادق علیه‌السلام.

بایگانی
  • ۲
  • ۰


روی سخن این مقال با آنانی ست که وظیفه‌ای جز درس و بحث و قیل و قال برای خود قائلند!

در این مجال می‌بایست ظرفیت‌های فراوان دانشگاه امام صادق علیه‌السلام را به شماره آورد و از اهمیت این دانشگاه و تأثیر آن در فضای جامعه سخن گفت. از این که رهبری از آن به عنوان «پدیده ای ممتاز» یاد کرد و برای اولین بار مسؤولیت سنگین «مرجعیت علمی» را بر عهده آن گذاشت. از این که به قول استاد قرائتی، دو نفر مجتهد صاحب نام، عطای مرجعیت تقلید و بسیاری از مسؤولیت‌های کشوری را به لقایش بخشیدند تا این دانشگاه را راهبری نمایند. از این که حتی مقام معظم رهبری پا پیش نهاد و ریاست هیئت امنای دانشگاه را شخصاً برعهده گرفت. از این که عصاره دانشجویان حزب‌اللهی و گزینش‌شده در این‌جا جمع شده‌اند...

بگذریم. 

جمله معروف امام بزرگوار(ره) که فرمود «راه قدس از کربلا می‌گذرد»، شاید موضوع را به ذهن نزدیکتر نماید. از آن‌جاکه قاطبه دانشجویان  گزینش شده و انقلابی این دانشگاه، دغدغه‌ای در راستای  اعتلای اسلام و انقلاب اسلامی دارند و از آن‌جاکه خواهان تأثیرگذاری در جامعه‌ای هستند که نیاز مبرم به حضور همچون آنانی دارد، بایستی به ایشان گفت که «راه قدس، از دانشگاه امام صادق می‌گذرد»، چراکه اهمیت و ظرفیت بالای این دانشگاه را قبلاً متذکر شدیم.

این مهم را می‌بایست به دانشجویان دغدغه‌مند این دانشگاه یادآور شد که اگر شما نتوانید دانشگاه خود را اصلاح نمایید؛ اگر نتوانید تأثیر مثبتی در جهت اصلاح دانشگاه خود داشته باشید؛ اگر نتوانید تأثیری جز بهبود کیفیت غذا بگذارید، مطمئناً در آینده نیز همانی خواهید شد که هم‌اکنون هستید؛ یعنی یک موجود خنثی، بی‌تأثیر، منفعل، سازگار با محیط و در اصطلاح عامیانه سیب زمینی! بی‌فایده است اگر خواسته باشید خود را سیب سرخ درختی جلوه دهید، چراکه باز هم نمی‌توانید گرد و خاک روی پوست خاکی خود را برطرف نمایید. البته واژه سیب زمینی نمی‌تواند آن طور که باید و شاید مفهوم را به خوبی برساند. فکر می‌کنم برای این چنین دانشجویی در دانشگاه امام صادق، واژه «بادکنک» مناسب‌تر باشد، چراکه علاوه بر بی‌رگه بودن، داعیه‌دار خیلی چیزها نیز می‌باشد؛ ولی داعیه‌ای که در پس آن بادی بیش نیست!

جنگیدن در خارج از جبهه، عدم تشخیص صحیح تکلیف و رهاکردن جبهه اصلی مبارزه است؛ حتی اگر آن جا، قدس شریف باشد. تا به کربلا نرسیدید، از آزادی قدس خبری نیست؛ هرچند مشتتان پر از  سنگ باشد. تا در عرصه‌ای که درون آن هستید، جهاد نکنید، اردوی جهادی در بشاگرد بی‌فایده است. تا خودتان نخواهید، دعوت از استاد پرهیزگار هم نمی‌تواند موجب قرائت صحیح آیه «أن تقوموا لله مثنی و فردی» شود...

...کاش می‌شد در کنار جمله امام راحل، یک جمله جعلی به امام حاضر نسبت داد که: «اگر دانشگاه امام صادق درست شود، مملکت درست خواهدشد»!    

  • ۳
  • ۰

از جمله انحرافات قابل ملاحظه و علل اصلی روند رو به افول دانشگاه طی سالیان اخیر را باید در روند حذف مدیران و نیروهای ارزشی آن جستجو کرد. روندی که با تغییر مدیریت گزینش به یکباره آغاز شد و به دنبال آن دامن دیگر قسمت‌ها را نیز گرفت. اوایل سال تحصیلی 1389 بود که به یکباره و در عین ناباوری همگان، آقای سیدمحمدصالح هاشمی گلپایگانی از مدیریت گزینش دانشگاه عزل می‌شود، بدون آن که حتی کلمه‌ای دلیل و منطق در پاسخ به حیرت و شگفتی دانشجویان در این‌باره ذکر گردد. این در حالی بود که هنوز یک سال از اعتماد مجدد حضرت آیت‌الله به ایشان و انتصاب وی به سمت مدیریت گروه معارف اسلامی (با حفظ سمت مدیریت اداره گزینش دانشگاه و مسؤولیت دبیرخانه بینش مطهر) نمی گذشت. از این رو این شگفتی در نزد دانشجویان، اساتید و حتی برخی مدیران دانشگاه (1) دوچندان می‌شد تا جایی که این اتفاق به ظاهر ساده (عزل و نصب یک مدیر) تبدیل به یک غائله شد... (2)


پی‌نوشت:

1. جناب حاج آقای مباشری (معاون دانشجویی) در جمع دانشجویان با اظهار شگفتی از این خبر گفتند (نقل به مضمون): چرا به جای این سید، منِ پیرمرد را عوض نمی‌کنید؟

2. بدون شک عزل و نصب یک مدیر در یک مجموعه برعهده و از حقوق شخص ریاست آن مجموعه است، لکن آن‌چه سبب حساسیت تغییر مدیریت اداره گزینش می‌شد، از یک سو اهمیت بسیار زیاد آن قسمت از دانشگاه و از سوی دیگر، به گوش رسیدن زمزمه‌های شکل‌گیری جریانی بود که طی آن می‌بایست نهادها و نیروهای ارزشی دانشگاه از ریشه قطع گردد و یا محدود و محصور و تحت کنترل درمی‌آمد! 

  • ۲
  • ۰

در بررسی روند رو به افول مدیریت دانشگاه علت را باید در موارد بسیاری که به تدریج و در طول سالیان اخیر صورت پذیرفت، جویا شد که یکی از مهمترین آن‌ها جریان آموزشی دانشگاه است. در پاسخ به نفی حق دخالت دانشجو در امور دانشگاه اعم از عزل و نصب مدیران و تصمیمات کلان، دانشجو می‌بایست به مثابه یک بره نرینه! سر در گریبان خود فرو می‌برد و تنها درسش را می‌خواند. در بهترین حالت، او را به نقد مسائل مربوط به امور آموزشی دانشگاه ارجاع می‌دادند. لکن در مهم‌ترین مسئله دانشجو که همان جریان آموزشی دانشگاه است (به عنوان کارویژه نهادی به نام دانشگاه که دانشجو بیشترین ارتباط را با آن دارد) نیز نه‌تنها پاسخی مطلوب دریافت نشد، بلکه در سال‌های اخیر روند رو به افول شدت یافت. تعدیل، اخراج و عدم استفاده از اساتید بنامی همچون دکتر سعید زیباکلام (دانشکده سیاسی)، دکتر فیاض (دانشکده فرهنگ و ارتباطات)، دکتر رضائیان (دانشکده مدیریت)، دکتر اسماعیلی (دانشکده حقوق) و... و نیز اساتیدی که دست‌پروده این دانشگاه بوده‌اند، برای آن خون دل خورده و به آن علقه خاصی داشته‌اند، از جمله استاد سیدصالح هاشمی گلپایگانی (بخش معارف اسلامی) و عرب‌اسدی (بخش معارف اسلامی)، دکتر لاجوردی و اشکوری (بخش عربی) و... روز به روز بر پایین آمدن سطح اساتید افزود تا جایی که هم‌اکنون در بیشتر موارد، میانگین سنی اساتید از 35 سال عبور نمی‌کند. مقایسه سال‌های نخستین و میانی فعالیت دانشگاه با وضعیت کنونی از حیث کیفیت آموزشی و وجود اساتید درجه یک کشور گواهی بر این مدعاست.

از سوی دیگر سخت‌گیری‌های اخیر به اساتید و اصرار بر کمی‌گرایی در تشکیل کلاس‌ها (از جمله قانون 2شانزدهم برای اساتید با احتساب تعطیلات رسمی، گماردن مسؤولان سالن برای ثبت ورود و خروج اساتید از کلاس و ثبت دقایق تأخیر در آغاز کلاس و تعجیل در پایان کلاس)، اجبار اساتید به گرفتن آزمون میان‌ترم و وضع قوانینی از این دست به علاوه عدم تکریم اساتید مدعو از جمله ندادن اتاق به ایشان (به گونه‌ای که استادی که مسافتی دور را طی کرده، باید یا در خودروی خود استراحت کند یا در دفتر دانشکده)، میزان پرداختی اندک و... شرایطی را فراهم کرده است که بارها اساتید صاحب‌نام مدعو اذعان کرده‌اند که تنها به عشق دانشجویان حاضر به قبول آن کلاس شده‌اند.

  • ۲
  • ۰

در طول بیش از سه دهه از آغاز به کار دانشگاه امام صادق علیه‌السلام شکی نیست که اگر توفیقی حاصل شده است، از برکت اخلاص همه آنانی است که در ابتدای راه این بنای ارزشمند را بنیان گذاردند و به ویژه حضرات آیات مهدوی‌کنی و باقری‌کنی که عمر خویش را صرف آن نمودند و در این مسیر از بسیاری مطامع دنیوی گذشتند. لکن با همه این توصیفات شاید آن چیزی که بیش از همه مایه غبطه دیگران به دانشگاه امام صادق علیه‌السلام می‌شده‌است، حضور نیروهای ارزشی، دغدغه‌مند و جهادی به عنوان دانشجو و استاد در این مجموعه است. مجموعه‌ای که علی‌رغم کوچکی ظاهری، اثرگذاری‌ها و حرکت‌های عظیم از خود به جای گذاشته است. و این آن چیزی است که سبب می شد انتظاراتی فوق انتظار از آن برود و دانشگاه امام صادق علیه‌السلام را الگویی کند برای مجموعه‌های مشابه این چنینی. در غیر این صورت دیگر چه اهمیتی داشت که نام این مجموعه را بگذاری دانشگاه امام صادق علیه‌السلام یا دانشگاه علامه طباطبایی، شهید بهشتی و...

اصلا فارغ از ارزشی بودن یا نبودن، این دانشجو است که یک دانشگاه را می‌سازد، کما این‌که این انسان‌ها هستند که هر جامعه‌ای را کوچک یا بزرگ می‌سازند. لذا این نگاه از اساس باطل است که حضور دانشجو را به طفیلی وجود مسؤول آن مجموعه پنداشته و بر این اساس خود را از هر گونه پاسخگویی فارغ بدانند. کما این‌که این نوع نگاه متأسفانه بارها و بارها در طول سالیان اخیر به مثابه مشت محکمی شد از سوی مسؤولین برای کوبیدن بر دهان سؤال کننده‌ای به نام دانشجو.

در سال‌های اخیر متأسفانه مطالبه‌گری و سؤال کردن دانشجو (به عنوان رکن رکین این مجموعه و نه به عنوان صدقه سَری مسؤولان دانشگاه!) از اساس نفی شد، به گونه‌ای که دانشجو حق هیچ دخالتی را در هیچ امری از امور دانشگاه (یعنی جامعه‌ای که دانشجو قرار است 7 سال از بهترین سال‌های عمرش را در آن سپری کند) را نداشته باشد.

  • ۲
  • ۰

دانشگاه امام صادق علیه‌السلام با گذشت بیش از سه دهه از آغاز به کار، هم‌اکنون به مرحله‌ای از بلوغ و ثبات رسیده است که بتوان افق‌های بسیار بلندتری را در مقایسه با زمان تأسیس از آن انتظار داشت. شاید در اوایل، ایده اصلی بنیان‌گذاران این بنای ارزشمند، تربیت نیروهایی متعهد و عالم برای مدیریت نظام نوپای اسلامی بوده است، لکن دیدار دانشجویان و اساتید با مقام معظم رهبری در سال 1384 نقطه عطفی شد در هدفگذاری و سیاست های کلان این دانشگاه تا مرجعی باشد برای علوم انسانی اسلامی.

در طول سالیان متمادی از فعالیت این نهاد ارزشمند، فراز و فرودهای بسیاری گربیانگیر دانشجویان و مسؤولین آن بوده است، اما در سالیان اخیر و به خصوص پس از ابلاغ مسؤولیتی گرانسنگ از سوی مقام معظم رهبری به دانشگاه امام صادق علیه‌السلام، کندی تحولات ناظر به آن هدفگذاری بسیاری از آنانی را که به این سنگر امیدی بسته بودند، آزرده خاطر کرد تا جایی که متأسفانه روند سالیان اخیر دانشگاه حتی در مواقعی در تناقض با آن حرکت جهادی و عظیم مورد انتظار قرار گرفت.

بر کسی پوشیده نیست که در سال‌های اخیر با کسالت حضرت آیت‌الله مهدوی‌کنی از یک سو و مشغولیت ایشان در مجلس خبرگان رهبری در کنار دیگر مسؤولیت‌ها، عملا مدیریت مسائل جاری و حتی برخی عزل و نصب ها تحت تأثیر اطرافیان ایشان صورت می‌گرفت. از این رو نگرانی ناظر به آینده این میراث گرانبها تکیه بر انتقاداتی به روند سال‌های اخیر دانشگاه دارد؛ روندی که بدون شک مسؤولین حاضر در خلق آن نقش جدی داشته‌اند؛ همانانی که می‌خواهند روند فعلی را در مدیریت آتی نیز با انتصاب فرزند آیت‌الله به ریاست دانشگاه حفظ کنند.