در طول بیش از سه دهه از آغاز به کار دانشگاه امام صادق علیهالسلام شکی نیست که اگر توفیقی حاصل شده است، از برکت اخلاص همه آنانی است که در ابتدای راه این بنای ارزشمند را بنیان گذاردند و به ویژه حضرات آیات مهدویکنی و باقریکنی که عمر خویش را صرف آن نمودند و در این مسیر از بسیاری مطامع دنیوی گذشتند. لکن با همه این توصیفات شاید آن چیزی که بیش از همه مایه غبطه دیگران به دانشگاه امام صادق علیهالسلام میشدهاست، حضور نیروهای ارزشی، دغدغهمند و جهادی به عنوان دانشجو و استاد در این مجموعه است. مجموعهای که علیرغم کوچکی ظاهری، اثرگذاریها و حرکتهای عظیم از خود به جای گذاشته است. و این آن چیزی است که سبب می شد انتظاراتی فوق انتظار از آن برود و دانشگاه امام صادق علیهالسلام را الگویی کند برای مجموعههای مشابه این چنینی. در غیر این صورت دیگر چه اهمیتی داشت که نام این مجموعه را بگذاری دانشگاه امام صادق علیهالسلام یا دانشگاه علامه طباطبایی، شهید بهشتی و...
اصلا فارغ از ارزشی بودن یا نبودن، این دانشجو است که یک دانشگاه را میسازد، کما اینکه این انسانها هستند که هر جامعهای را کوچک یا بزرگ میسازند. لذا این نگاه از اساس باطل است که حضور دانشجو را به طفیلی وجود مسؤول آن مجموعه پنداشته و بر این اساس خود را از هر گونه پاسخگویی فارغ بدانند. کما اینکه این نوع نگاه متأسفانه بارها و بارها در طول سالیان اخیر به مثابه مشت محکمی شد از سوی مسؤولین برای کوبیدن بر دهان سؤال کنندهای به نام دانشجو.
در سالهای اخیر متأسفانه مطالبهگری و سؤال کردن دانشجو (به عنوان رکن رکین این مجموعه و نه به عنوان صدقه سَری مسؤولان دانشگاه!) از اساس نفی شد، به گونهای که دانشجو حق هیچ دخالتی را در هیچ امری از امور دانشگاه (یعنی جامعهای که دانشجو قرار است 7 سال از بهترین سالهای عمرش را در آن سپری کند) را نداشته باشد.